بسم الله الرحمن الرحیم
بارها سعی کرده ام در سیاست بازی های کثیف برخی سیاسیون وارد نشوم لیکن بعضا چنان اخلاق و شرافت ایرانی اسلامی مان را در معرض خطر می بینم که چاره ای جز ورود در این مسائل ندارم.
پس از جلسه انتخاب شهردار تهران و پیروزی محمد باقر قالیباف در رقابتی نفس گیر در برابر محسن هاشمی متاسفانه شاهد بدترین و زننده ترین رفتار های سیاسی ممکن در نوع خود در تاریخ کشورمان بودیم.
از آنجا که سر کار خانم الهه راستگو خارج از تحکم و دستور حزبی خود ، رایی خلاف نظر هم حزبی هایش و البته بنا بر آنچه اعلام نمود رای ایشان در راستای سوگند کاری و مسئول دانستن خود در برابر خدا و مردم بوده است امروز زیر شدید ترین بمب باران های سیاسی و اتهام های نابخردانه و دور از اخلاق قرار گرفته است...
آخر کدام اصلاح طلب و کدام اصول گرا ؟؟؟
بنده این ها را بازی سیاسی بیش نمی دانم برخی از همین آقایان به ظاهر اصول گرا و اصلاح طلب چنان بعضا رنگ عوض می کنند که نمی توان فهمید کدام سوی معرکه هستند؟
و ظاهرا نرخ نان می گوید امروز کدام سو بایستند
راستش را بخواهید در بررسی شکلی و ماهوی جریان انقلاب اسلامی هر کار کردم ، جایی برای اصلاح طلبان و اصول گرایان بیابم به در بسته خوردم و چه کنم وقتی قرآن نیز این تفکر را بر نمی تابد و دوحزب را بیشتر به رسمیت نمی شناسد حزب شیطان و حزب خدا ...
با ور کنید نمی فهمم این دو چه تفاوتی با هم دارند وقتی قرار است به آرمان های انقلاب جامه عمل پوشاند...
بگذریم...
این داستان باعث شد که 4 سالی به گذشته باز گشته و مقاله ای را که قبلا منتشر نموده بودم را به این بهانه و البته با اندکی تغییر باز خوانی کنم.
تقدیم به راستگو ترین ها....
"اسلام سیاسی" یا "سیاست اسلامی" و عباراتی از این دست سالهاست که در کانون توجه اندیشمندان سکولار ، روشنفکران و روشن مابان دینی قرار گرفته است و البته بنده نیز قصد پرداختن به آن را ندارم لیکن چند سالی است که جریانات سیاسی وقاحت را به جایی رسانده اند که حتی اهل بیت علیهم السلام را نیز هم حزبی خود تلقی می کنند و سعی در مصادره فرهنگی ، سیاسی ایشان و تطبیق عملکرد خود با آن بزرگواران دارند ، و هراز چند گاهی تحلیل های بعضا عجیبی را روانه بازار مکاره سیاست می کنند که عجایب هفتگانه جهان را به تعظیم وا می دارد!
فی المثل تعابیری که از سید الشهدا نقل می نمایند را اگر در یک جا جمع کنید شخصیتی عجیب از امام حسین (ع) در ذهنتان نقش می بندد که گویی مجمع الاضداد است و به عبارتی بهتر هرکسی از ظن خود یار حضرت شده است وایشان را که دوست و دشمن در فضیلتش سخنها سرداده اند را مصادره شخصیتی می کنند ، در حالی که امام حسین نوری فرای تمامی این ظلمتها ، سیاست بازی های کثیف و بعضا یزیدی است.
در برهه ای ایشان را اصلاح طلب دانستند ، عده ای دیگر گفتند حسین (ع) اصول گرا بود و واپسین تر امام آزادگی را مرتجع پنداشتند .
لذا بررسی سیره سیاسی حضرت از این حیث حائز اهمیت بوده و این شبهات را رفع خواهد نمود.
حضرت ، هدف از قیام خود را اینگونه معرفی می فرمایند :
"لم اخرج اشرا ولابطرا ولا مفسدا ولا ظالما ، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی"
ترجمه:
"همانا من به منظورتباهگری و خود خواهی وفساد وستمگری حرکت نکرده ام ، تنها برای اصلاح امت جدم رسول خدا قیام نموده ام".
آنگونه که از بیان ایشان پیداست سید الشهدا یک مصلح اجتماعی است که در راه اصلاح امت و جامعه نبوی حاضر است از هر آنچه دارد بگذرد و حقیقتا نیز چنین شخصی الگوی" اصلاح طلبی " و رفورمیسم است.
اما در جایی دیگر نیز هدف از قیام شریف خود را توجه دادن مردم به اصول فراموش شده سیره جدش رسول الله و پدرش امیر المومنین معرفی می کند ( اسیر بسیره جدی و ابی ) و صد البته که چنین شخصی آنگونه که از کلام و رفتارش پیداست نمونه والای یک انسان "اصول گرا" است .اما تمام این موارد آنجا جالب می شود که رجز خوانی حضرت در روز عاشورا را نیز به آن اضافه کنیم :
«الموت اولی من ركوب العار
والعار اولى من دخول النار»
«انا الحسين بن علي
احمي عيالات ابي
آليت ان لا انثني
امضي على دين النبي»
ترجمه:
«مردن از آلودگي به عار و ننگ بهتر است، و عار و ننگ از ورود به آتش بهتر.»
«من حسين فرزند علي هستم، از خاندان پدرم حمايت ميکنم، سوگند خوردهام که به دشمن پشت نکنم؛ و پيرو دين نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) باشم.»
آنگونه که پیداست حضرت در بند آخر رجزشان « امضي على دين النبي » از فعل "امضی" استفاده می فرمایند : که از ریشه "مضی و ماضی" به معنی "گذشته" گرفته شده است. و مراد ایشان این است که دین نبی را به گذشته باز می گردانم و این همان است که در لغت " ارتجاع" و بازگشت خوانده می شود ، یعنی شخص به هیچ وجه خواهان تغییر امور نیست و در صورت هرگونه تغییر آن را به حالت پیشین خود بازمی گرداند.
آخر چگونه است که فردی از یک سو مصلح اجتماعی باشد و از سویی دیگر در مقابل هرگونه تغییری تا پای جان بایستد و دار و ندار خود را در این راه بگذارد.
البته مشکل از ماست که چون به مزخرفات سیاسی و تحلیل های تک بعدی خو گرفته ایم ، وسعت دریایی ، نور پاک و بی آلایش حسین (ع) در تنگنای کوچک ذهنمان نمی گنجد.
امام حسین قیام کرد تا بدعتهایی را که در دین جدش وارد کرده بودند بزداید و جامعه را از لوث بدعتها و بدعتگران پاک نموده و آن را اصلاح کند (اصلاح طلبی) و دوباره امت جدش را به ارزشها و اصول ناب محمدی که فرسنگها از آن فاصله گرفته بودند باز گرداند (اصول گرایی).
اگر ارزش های نیکو که به اصول بنیادین اجتماعی بدل شده است آسیب دید بر همگان واجب است تا جامعه را اصلاح نموده و اوضاع را به صورت اولیه بازگردانند.همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند : ما اصلاح طلبان اصولگرا و اصولگرایان اصلاح طلب می خواهیم .
چه اصلاح طلبی بهتر از این که جامعه دچار انحطاط را به ارزشها و اصول اسلام ناب محمدی باز گردانیم و چه اصول گرایی بهتر از این که در صراط مستقیم و اصولی مان ، پویا و دینامیک به پیش برویم.
نه اینکه به بها و بهانه اصلاح طلبی هر منکر و و بوزینه بازی را بر منبر پیامبر ببینیم و آنرا گزار از سر ناچاری اجتماعی و رفرمیسم بنامیم و از سویی دیگر به بهانه اصول گرایی در مرداب رکود ، جمود و فسیل گرایی غرق شویم .
بگذارید جان مطلب را بگویم :
به خدا سوگند قصدم از از باز نگارش این متن دفاع یا رد حزب و جریان خاصی نیست کما اینکه بنده مکررا مورد نوازش هر دو طرف قرار گرفته ام و هیچ علقه ای به طرفین این دعوا ندارم بلکه باید گفت حقیقت این است :
اصول گرایی و اصلاح طلبی دسته بندی صحیح سیاسیون ما نیست بلکه ایشان بسته به پاسخ به جمله زیر دسته بندی می شوند:
به نظر شما چه رابطه ای بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی وجود دارد؟ و کدام یک برای شما ارجحیت دارد؟(البته ما پیش تر دیدگاه خود مان را در سخنرانی با موضوع رییس جمهور علوی اعلام کرده ایم)
عزیزان وسعت لا یتناهی حسین (ع) در خواسته های اندک و پست سیاسی بازی مصادره شدنی نیست .
نام حسین مقدس تر از آن است که بازیچه هرزگی سیاسی برخی آقایان شود ، او فرزند همان پدری است که دنیا با همه فریبندگی اش در نزد وی از لاشه خوک در دهان جذامی بی ارزش تر بود و در عین حال برای اصلاح چنان دنیایی لحظه ای آرام نگرفت.
و صد البته تاریخ به ما ثابت کرده است که دست آویز قرار دادن نام و رسم حسین (ع) در این دنیایی که محل قرار نیست هیچگاه عاقبت نکویی برای دست آویزان نداشته است که حسین خون خداست و خدا خونخواه اوست.
والسلام علی من اتبع الهدی
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.
منبع : آنتی سمیتیزم – نویسنده : استاد علی اکبر رائفی پور
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: